نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - شهید میرافضلی
در یک آن، همه چیز یادم آمد! عرق سردی نشست روی پیشانی‌ام. دویدم و رفتم سراغ دومی که او هم به رو افتاده بود. نمی‌توانستم باور کنم که او سید حمید است. از لباس ساده‌اش او را شناختم. یاد چهره‌شان افتادم. دیدم همت و سیدحمید، هر دو یک نقطه مشترک دارند و آن‌هم چشم‌های زیبایشان است.
کد خبر: ۴۴۵۰۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۳۰